سلام
سلام
من تازه به جمع بلاگرها ملحق شده ام.
می خوام هر روز حرفای دلمو اینجا بزنم.
نه بخاطر شما و نه به خاطر خودم.
فقط می نویسم.
حال من بد نیست . غم کم میخورم . کم که نه هرروزکم کم میخورم
آب میخواهم سرابم میدهند . عشق میورزم عذابم میدهند . عشق اگر این است مرتد میشوم . خوب اگر اینست من بد میشوم
بس کن این دل نابسامانی بس است . کافرم دیگر مسلمانی بس است . بعد از این بابی کسی خو میکنم هر چه در دل داشتم رو میکنم
چند روزی است که حالم دیدنی است حال من ازاین وآن پرسیدنی است . گاه برروی زمین زل میزنم گاه بر حافظ تفاعل میزنم
حافظ دیوانه فالم را گرفت،یک غزل آمد که حالم را گرفت:
ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home