2006/12/12

سلام

سلام
من دیروز به خاطر اینکه مشغول تنظیمات وبلاگ بودم،
نتونستم خودمو معرفی کنم.
امروز می خوام با یک تحریفی از شعر سهراب خودمو معرفی کنم:

اهل وبلاگم
روزگارم بد نیست
تکه کلامی دارم
خرده حرفی
سر سوزن عشقی
اهل وبلاگم
پیشه ام غم خواری است
گاه گاهی سخنی می سازم با رنگ
می نشانم به صدا
تا به آواز خلایق که در آن آزادی است
دل تنهایی تان تازه شود
چه دروغی،چه دروغی...میدانم
سخنم بی روح است
خوب می دانم حوض وبلاگ منم بی شادی است
پدرم پشت خاک سرخابی
پدرم پشت دو میله،زندانی
پدرم پشت زمانها مرده است
پدرم وقتی مرد دوستانم همه یارم بودند
پدرم وقتی مرد دل من در غم او آخر شد
زندگی چیزی بود مثل بازی در خواب
زندگی چیزی بود در میان مهتاب
زندگی در آن وقت حوض موسیقی بود
بار خود را بستم
آمدم در وبلاگ
من به مهمانی دنیا،تنها رفتم
من به دشت اندوه
من به باغ عرفان

من به ایوان چراغانی دانش رفتم

3 Comments:

Anonymous Anonymous said...

سلام
موفق باشي

12:41 AM, December 13, 2006  
Anonymous Anonymous said...

تو ميتواني بيشتر از اين باشي كه گفتي
سهراب تويي
شاملو منم
حافظ اصغر آقاست
خيام پسر همسايه مونه
سعدي ملا نبود
شهلا كور است
عاشق رفته پي مادرش
زندگي در گذر است
دانشجو خالي نيست
پدرم پير است
اقتصاد ميلنگد
دارويي گران است
لنگه كفش و احمدي نژاد
بيست و يك آذر و برفي كه هنوز نيامده
خوابم ترا فراموش
جميل
جمال
جلال
آخ كه خواب از چشام پريد
زنده باشي ناصر
اما اينرا هم بهت بگم
داري درگيرم ميكني
عينهو مثل " دنده درگير ماشين در سر بالايي" كه نبايد بروي پايين
و نبايد بجهي بيشتر از قانون
سر فراز بماني

12:54 AM, December 13, 2006  
Anonymous Anonymous said...

خانه عوض کرده‌ئی؟ منزل نو مبارک

4:14 PM, December 13, 2006  

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home