2007/01/27

زهره ترک

امروز مثلا تصمیم گرفته بودم که به خونه یه سر و سامونی بدم و یکم تمیزش کنم.

خوب خونه دانشجویی رو دیگه باید آدم خودش تمیز کنه دیگه.یه عمر تو خونه مامانمون زحمت کشیده به تنبلی عادت کردیم.

بماند؛جارو برقی رو زدم به برق و شروع کردم خونه رو جارو کشیدن که ناگهان دیدم در و دیوار داره می لرزه.

فکر کردم زلزله شده.زهره ترک شدم.خودمو گم کردمو هراسان دویدم بیرون.

همینکه رسیدم دم در دیدم دزدگیر همه ماشینا داره کار میکنه و به نظرتون چی دیدم؟!!!

دیدم مراسم عزاداری امام حسین و یه طبل به اندازه دو برابر من گذاشتن روی یه چرخ دستی و یه نفر از اینور داره میکوبدش یه نفرم از اونور!!!این طبل یه صدایی می داد که به جون خودم دل آدم تو سینش می لرزید.

ولی خیلی ترسیده بودم.چنان ترسیده بودم که با اینکه داشتم میدیدم صدای طبل هستش،بازم حول ورم داشته بود.

برگشتم تو خونه و به ادامه جارو کشیدنم مشغول شدم.ولی دفه بعد ممکنه سکته رو بزنم!!!

2007/01/26

معذرت

سلام
ببخشید از وقت شروع شدن امتحانات نبودم.شرمنده
راستش مجبور شدم به خاطر امتحانات مجبور شدم که وبلاگ رو بذارم کنار.
حالا وبلاگو گذاشته بودم کنار به زور درسامو پاس کردم و مشروط نشدم
آغا این امتحانا پدرمونو در آورده.نمیدونین که چه سختی کشیدیم.توی چهار شبانه روز 8 ساعت خوابیده بودم ولی نتیجه شم گرفتم.
آغا یه استادی داریم ورقه رو اصلاح نمی کنه،ورقه رو می خوره به جون خودم گریه مونو در آورده.
در هر حال با هزار مصیبت پاسشون کردیم.
راستی سرمون مشغول شده محرمم شروع شده.
وفات سالار شهیدان رو به همه ی مسلمین جهان تسلیت می گم.
ان شا الله قالب وبلاگ رو به زودی عوض می کنیم و بهترش می کنیم.
از فردا ان شا الله مرتب می نویسم دیگه.البته اگه خواننده ای داشته باشیم
از آقای اهری هم به خاطر اینکه به فکرمون هستن تشکر میکنم.