تاریک خانه
بالاخره امتحانم رو خوب دادم و اومدم خونه و یکمی استراحت
کردم،بعد از کمی کشمکش و دعوا با یک نفر که بالاخره به
گذاشتن گوشی از طرف من خاتمه یافت تصمیم گرفتم برای اینکه
بعد از این همه کار و یه دعوای حسابی روحم آروم بگیره یه کتابی
بخونم.تصمیم گرفتم کتاب تاریکخانه از صادق هدایت رو بخونم.
بعد از اینکه خوندمش دیدم که بابا این کتاب هر چند که حجمش خیلی
کمه و 5 صفحه هستش ولی توی این 5 صفحه چیزای زیادی توش
گفته شده.خیلی چیزا
قطعه ای از این کتاب که از زبان شخصیتی به نام میزبان هستش
به این مضمونه:
این تاریکی و روشنایی سرخ واسم لازمه،نمیتونم تو اطاقی بنشینم
که پشت سرم پنجره داشته باشه،مثه اینه که افکارم پراکنده میشه،
از روشنایی هم خوشم نمیاد.جلو آفتاب همه چی لوس و معمولی میشه.
ترس و تاریکی منشا زیبایی هستش:یه گربه روز جلو نور معمولیس،
اما شب تو تاریکی چشاش برق میزنه و موهاش می درخشه و
حرکاتش مرموز میشه،یه بته گل روزا رنجور و تار عنکبوت گرفتس،
شب مثل اینکه اسراری در اطرافش موج میزنه و معنی به خصوصی
به خودش میگیره.روشنایی همه چیرو بیدار و مواظب می کنه،در
تاریکی که هر زندگی و هر چیز معمولی یه حالت مرموز به خودش
می گیره،تمام ترس های گمشده بیدار میشن،در تاریکیه که آدم
می خوابه ولی گوشاش میشنوه،خود شخص بیداره و زندگی حقیقی
آنوقت شروع میشه.آدم از احتیاجات پست زندگی بی نیازه و عالم
معنوی رو سیر می کنه،چیزاییرو که هرگز به اونا پی نبرده به یاد میاره
حرفها هستیم)
در هر حال اگه از کتاب خوشتون اومده روی تاریک خونه کلیک کنین تا
کتاب الکترونیکی اونو دانلود کنین.این کتاب با نرم افراز آکروبات ریدر
باز میشه که برای دانلود این نرم افزار میتونین روی اسم نرم افزار کلیک
کنین.امیدوارم خوشتون بیاد